چقدر دوست داشتم یک نفر از من می پرسید:
چرا نگاه هایت آنقدر غمگین است؟
چرا لبخندهایت آنقدر تلخ و بیرنگ است؟
...
اما افسوس که هیچ کس نبود …
همیشه من بودم و تنهایی پر از خاطره …
آری با تو هستم …!
با تویی که از کنارم گذشتی…
و حتی یک بار هم نپرسیدی،
چرا چشمهایم همیشه بارانی است…!!
نقاش نیستم ولی
تمام لحظه های بی تو بودن را
درد می کشم.. .. .. ..
شاید بیراهه...
بیراهه هم برای خودش راهی ست
اگر قرار باشد
مرا به تو برساند...!